ظرافت جوجه تیغی

بدست • 4 نوامبر 2010 • دسته: اخبار٬ فرانسه٬ نقد و بررسی:

موریل باربری ۴۰ ساله ، مراکشی تبار و یکی از این مهاجران نسل نو است که با داستان‌هایش همچنان داستان‌نویسی به زبان فرانسه را سرپا نگه داشته است. او در رشته‌ی فلسفه تحصیل کرده و خود نیز فلسفه تدریس می‌کند. اولین رمان او ” شکم بارگی” به چندین زبان ترجمه شده است.  “ظرافت جوجه تیغی” دومین رمان او  و به زبان فرانسه است  که  برنده جایزه اتحادیه ناشران فرانسه در سال ۲۰۰۷ شد  و بیش از ۱۰ جایزه‌ی ادبی  دیگررا نیز نصیب خود کرده است.

“ظرافت جوجه تیغی” دو راوی موازی اول شخص دارد که هر دو ساکن یک ساختمان هستند. ساختمانی عیانی که به قول سرایدار ساختمان یک هتل کاملا خصوصی با باغ و حیاط است. “رنه میشل” سرایدار ۵۴ ساله و ” پالوما” دختر ۱۲ ساله  یکی از ساکنان پولدار، دو راوی‌ هستند که هر کدام از نگاه خود در دو طبقه اجتماعی دور از هم  ، به زندگی و به ویژه آدم ها ، داستان را پیش می برد.

اولین راوی ، رنه از طبقه اول ، از آن پایین  به دنیای پولدارها  و سیاست مدارها نگاه می‌کند.  او  دنیا را از همان زاویه‌ای می‌بیند که یک جامعه‌شناس و فرهیخته  ،  اما منزوی و مردم گریز( که تا فصل های انتهایی داستان ، دلیل این انزوا از چشم خواننده پوشیده می ماند).

رنه یک سرایدار معمولی نیست، هر چند که خودش می‌گوید: ” من بیوه‌ام: ریزه میزه، زشت، چاق و خپله. درسی نخوانده‌ام، همیشه فقیر، ملاحظه کار و آدم بی‌اهمیتی بوده‌ام.” اما همین ادبیات نشان می‌دهد که این تنها ظاهر رنه است. ” از آن جا که به ندرت مهربانم ، با وجود اینکه در همه حال مودبم، کسی مرا دوست ندارد ولی با این حال تحملم می کنند  به علت اینکه کاملا منطبق با آن چیزی ام که باور اجتماعی از یک سرایدار دارد: من یکی از چرخ دنده های گوناگون این باور اجتماعی ام که موجب شکل دادن رویای بزرگ جهان شمولی شده که بر طبق آن زندگی مفهومی دارد که نمی توان به آسانی به راز و رمز آن پی برد”

دومین راوی ، پالوما از طبقه بالای اجتماع خود، با هوش بالا و ریز بینی خاص اینگونه افراد، در قالب یادداشت های روزانه ( اندیشه عمیق ) ، به دنیای مادر در ظاهر سوسیالیست، خواهر روشنفکر ، پدر سیاستمدار  و باقی همسایه‌های متفرعنش می‌تازد. او هم به دنیای ساکنان ساختمان ربطی ندارد و مثل رنه برای بقیه موجودی است که دیده نمی شود.

در بطن داستان ، عقاید مختلفی پیرامون فلسفه، سینما، ادبیات و ایدئولوژی‌های سیاسی از زبان راوی‌ها بیان می‌شود که گاه با یکدیگر تضاد مشهودی دارند. با این حال فصل مشترک‌هایی نیز بین شیوه تفکر و سلیقه آنها دیده می‌شود.

بخشی از رمان: برای اولین‌بار در زندگی‌ام مفهوم هرگز را احساس کردم‌. آری بسیار وحشتناک است‌. این واژه را آدم صد‌بار در روز به زبان می‌آورد و نمی‌فهمد که چه می‌گوید تا وقتی‌که با‌ دیگر هرگز ‌‌واقعی رو‌‌به‌رو شود.

“ظرافت جوجه تیغی” با ترجمه‌ی مرتضی کلانتریان از سوی نشر کندوکاو به‌تازگی و برای دومین‌بار تجدیدچاپ شده است.

بنفشه اخوان

برچسب‌ها: ٬ ٬ ٬

دیدگاه خود را بیان کنید.