وحدت‌ اشیا

بدست • 5 جولای 2018 • دسته: فلسفه

 

وحدت‌ اشیا

هگل، کانت، ساختار ابژه

نوشته‌ى رابرت‌ استرن

ترجمه‌ى محمد مهدى‌ اردبیلى، مهدى‌ محمدى‌ اصل

نشر ققنوس

طبیعت به ما تعدادى بى‌شمار از اشکال و پدیدارهاى فردى را نشان مى‌دهد. احساس مى‌کنیم که باید وحدتى را در این گوناگونى و تنوع داخل کنیم: در نتیجه دست به مقایسه مى‌زنیم و مى‌کوشیم امر کلى در هر مورد منفردى پیدا کنیم… وقتى امر کلى را به این شکل توصیف مى‌کنیم از تضادش با چیزى دیگر باخبر مى‌شویم. این چیز دیگر همان امر صرفا بى‌واطه، بیرونى و فردى، در مقابل امر با واسطه، درونى و کلى است. براى چشمى که به بیرون مى‌نگرد امر کلى وجود بیرونى ندارد. نوع را به مثابه نوع نمپ‌توان ادراک کرد: قوانین حرکت سماوى در آسمان نوشته نشده‌اند. امر کلى نه دیده و نه شنیده مى‌شود، و فقط نزد روح وجود دارد. دین ما را به یک کل رهنمون مى‌شود که تمام چیزهاى دیگر را در درون خودش جاى مى‌دهد، دین ما را به مطلقى رهنمون مى‌شود که همه‌چیز را در وجو مى‌آورد: و این مطلق مه ابژه حواس بلکه ابژه روح و فکر است.

 

برچسب‌ها: ٬ ٬ ٬ ٬ ٬ ٬ ٬ ٬ ٬ ٬

دیدگاه خود را بیان کنید.