شهرهای نامرئی
بدست توسعه فروش • 18 سپتامبر 2018 • دسته: ادبیات جهان٬ ایتالیاشهرهای نامرئی
نوشتهی ایتالو کالوینو
ترجمهی ترانه یلدا
نشر مرکز
از آنجا، پس از شش روز و هفت شب طی طریق، انسان به زبیده میرسد که بهتمامی سپید است و رو به مهتاب کرده، و خیابانهایش چون کلافی بر گرد خود میچرخند. میگویند شهر چنین بنا شد: مردانی از ملل متفاوت همه یک خواب دیدند؛ زنی را دیدند در نهایت شب در شهر گمنامی میدووید، با گیسوان بلندش یله بر پشت؛ و پشتش عریان بود. خواب دیدند که او را دنبال میکنند. در گیرودار گریز هر یک زن را گم کرد. در پس رؤیا، همه به جستجوی آن شهر رفتند؛ آن را نیافتند، اما یگدیگر را یافتند و عزم کردند شهری چون شهر رؤیاشان برپا دارند.
توسعه فروش
فرستادن نامه به این نویسنده | همهی نوشتههای توسعه فروش